نوشته اصلی توسط
Morvarid_ir
سلام،دختر ۳۲ ساله ای هستم که ۱ سال پیش نامزد کردم، تا قبل از نامزدی از خونواده نامزدم هیچ شناختی نداشتم، اما من و نامزدم ۲ سال با هم دوست بودیم، به مشکلاتی توی رفتارش برخوردم که میدونم باید درمان بشه اما نمیدونم مشکلش چیه؟؟شاید شما بتونید کمکم کنید،مثلا اینکه اعتماد به نفسش پایین بود جوری که اکثرا در مواجه با دیگران اونها رو مقدم به خودش میدونست یا اگه از چیزی ناراضی بود، حرفی نمیزد حتی اگه حق با اون بود (البته فقط با دیگران نه من و خونوادش)، یا موقع صحبت کردن با دیگران دچار استرس میشد وجوری که کاملا استرسش مشخص میشه و یه کلمه رو چند بار تکرار میکرد، و دیگه اینکه یه نوع حس بدبینی مخصوصا به گذشته من داشت (من همون اول دوستی گفته بودم که قبلا به پسری علاقه داشتم و در جریان کامل بود ) و در این مورد به دروغ یا حرفی پشت سر من بر نخورده بود اما مداااام میپرسید دیگه با کسی دوست بودی؟ رابطت در چه حد بوده؟ دروغ که به من نمیگی؟ و ....... و یا توی انتخاب مثلا لباس یا هرچیز دیگه ای خیلی وسواس بخرج میداد و برای انتخاب ۱ کفش دم دستی ۱ ساعت توی مغازه بودیم، البته روی تمیزی و نظافت هم وسواس داشت اما ادم منظمی نبود، موقع بیرون رفتن از خونه شیر گاز و برق و چند بار چک میکرد و در ورودی رو که مطمئن بشه بسته است، وقتی ازش پرسیدمچرا اینقد چک میکنی گفت من تنها زندگی میکنم اینجا و اگه دزد بیاد یا اتفاقی بیفته من جوابگو هستم!! که به نظرم اینها توجیح بود چون خودش یک بار گفت این وسواس خود من رو هم اذیت میکنه اما اگه نکنم عصبی میشم! البته بینهایت مهربون و دوست داشتنی هم هست که با وجود این مسائل من باز هم برای ازدواج قبولش کردم، اما بعد از نامزدی که خونوادش رو دیدم و به مشکلاتی با اونها برخوردیم من و خونوادم، احساس میکنم این مسائل نامزدم ارثی هست، چون پدرش هم وسواسی هست به شدت،جوری که حتی الان به نامزدم قبل از غذا خوردن میگه دستاتو شستی؟ مریض میشی یا موقع پارک کردن ماشین همه درای ماشین و چک میکنه که قفل باشه .... حالا چیزی که من و بشدت نگران کرده رفتار عجیب خونواده نامزدمه، چون علارغم اینکه خونواده بزرگی دارن با همه قطع رابطه هستند، از همه ناراحت میشن،و به همه بدبینن و فکر میکنن دیگران قصد توهین داشتن به اونها رو داشتن، پدر نامزدم به کوچکترین و بی ارزش ترین چیزها هم توجه میکنه جوری که من وقتی باهاشون حرف میزنم میترسم نکنه چیزی بگم که ناراحت شن! و اینکه وقتی با دیگران صحبت میکنه حتی با نامزد من حرف معمولیشون هم در مورد مسایل روزمره با بحثه!! الان هم با خونواده من قطع رابطه کردن سر چیزی که حتی درست نمیدونیم چیه! و حاضر به صحبت در موردش هم نیستن و نامزدی من هم معلقه! اگه بدونم مشکل اینا چیه شاید بتونم حل کنم این مشکلی که واسم به وجود امده رو ، مرسیی و ببخشید که طولانی بود.